قرمز ترین قطره خون

شعر و عکس
قرمز ترین قطره خون
پیام های کوتاه
  • ۲۹ خرداد ۹۴ , ۱۴:۴۹
    تشکر
  • ۲۹ خرداد ۹۴ , ۱۴:۳۱
    نظر
بایگانی
آخرین مطالب
پیوندها

داستان جنگل سبز

شنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۱۶ ق.ظ

گرگ جوانی در نزدیکی جغد دانایی زندگی میکرد...شنیده بود بارها که جغد دانا میگفت:

هرچقدر هم گرگ باشی عاقبت به تیر خزان گرفتار خواهی شد....تصمیم گرفت تا به هیچ کس ظلم نکند....

تاپس از مرگش همه به نیکی از او یاد کنند....تازنده بود به کسی ظلم نکرد.همه فراموش کردند 

که این همان گرگ تیز چنگ ودندان است که دست تقدیر اورابه حراست از جنگل سبز گماشته است...

شبها بجای کمین کردن برای شکار,کمین میکرد تا مبادا روباهی,شغالی ویا کفتاری خواب خوش را از

 چشمان اهویی بگیرد....

روزگاری جنگل سبز جنگل خاطره ها بود...

حال که از مرگ گرگ سالیانی میگذرد...

روباه صفتان وکفتار پیشگان بر سر جانشینی گرگ بر یکدیگر تیغ و چنگال و دندان کشیده اند...

واما

جغد دانا با خود چنین زمزه میکرد....

نیاید  روزگاری که بمیرد گرگی یا شیری

رسد قدرت به روباهی وکفتاری و یا پیری

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۳/۳۰
آرمین معصوم زاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی